نصیحت جوجویی
چند وقت پیش دختر دایی آیدا با مامانیش اومده بودن خونه ی ما و از اونجایی که آیدا کوچولو هم همسن پارساست (4 ماه کوچولوتره) سر هر اسباب بازی دعواشون میشد و هر دفعه صدای گریه و اعتراض یکی بلند میشد تا اینکه یه دسته مداد رنگی آوردم و به هر کدوم یه برگ کاغذ دادم که مثلا سرشون گرم بشه و دعواشون نشه
خلاصه دوتاشون هم مشغول شدن و یکم که گذشت آیدا کوچولو به فکر ابتکار افتاد و شروع کرد میزو نوشتن (البته میز شیشه ای) پارسا هم چند بار به زبان نی نی ها بهش تذکر داد که " آیدا دفتل(دفتر) بنویس" "آیدا میس(میز) ننویس" تا اینکه با دیدن بی توجهی آیدا داد زد و با عصبانیت گفت" آیدا ندفففتم؟ ندففففتم؟میس ننویس؟(نگفتم؟)"
من و مامان آیدا کوچولو از این عصبانی شدن پارسا کلی خندیدیم چون این جوجو خودش جای خالی تو در و دیوارهای خونه باقی نذاشته و الان داره نقش مامان رو برای آیدا بازی میکنه موش بخوره اون زبونتو جوجوووووو