پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

پسر گل مامان و بابا

قند و عسل مامان زبون می ریزه...

1393/3/7 20:48
1,355 بازدید
اشتراک گذاری

میخام از شیرین زبونیای پسر نازم بگم که هر روز یه سورپرایز برامون داره و کلی با زبونش و اداهاش دل ما رو میبره

عزیز دختل نازم...

پسر شیرین زبونم جدیدا نقش بابایی رو بازی میکنه و به من میگه تو هم دختل من باش اون وقت با اون زبون شیرینش میاد به من میگه: عزیز دختل نازم بلات چی خلیدم؟ منم میگم چی خریدی بابایی؟ اونوقت اسباب بازیاشو که گذاشته توی یه پلاستیک میاره به من میده و میگه دوست دالی ؟ اگه دختل خوبی باسی زود زود و هی هی بلات اسباب بازی میخلم.بوس

niniweblog.com

زین گیدیم...

دیروز بابایی داره پارسایی رو نصیحتش میکنه و میگه زندگیم عزیز دلم نباید خونه رو بهم بریزی ببین مامانیو خسته کردی...

این جمله ی بابایی رو تو ذهنش ضبط کرده، وقت خواب عصر که شده دیدم خوابش نمیاد گفتم شیطونه میگه نخوابیم عوضش شب زود بخوابی پسرم باشه؟ تا اینو از من شنید برگشته میگه آره زین گیدیم بلیم تو پذالی(پذیرایی) من کاتون ببینم. با شنیدن این حرف من و بابایی کلی خندیدیم که هر حرفی که میزنیم چطور تو ذهنش نگه میداره و به جاش استفاده میکنه.تعجب

niniweblog.com

لحاف به انگلیسی میشه لالاف

هفته قبل یه شب شام خونه ی دایی محمد بودیم و چون وقت خواب پارسایی گذشته بود رفت از زن دایی یه لحاف (یا به قول خودش لالاف خواست) تا یه کم بخوابه، از لالاف گفتن پارسا زندایی خوشش اومد و گفت: پارسا لالاف درسته یا لحاف؟

پارسا هم انگار که از قبل به جواب این سوال فکر کرده باشه و جوابش حاضر باشه گفت نه زنداااایی میدونیییییی؟ لحاف، انگلیسیش میشه لالاف. من انگلیسی شو میگم.چشمکقه قهه

 

پسندها (1)

نظرات (0)