پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

پسر گل مامان و بابا

پارسا و بابایی رفتن خونه ی آمبولانسها

1393/5/5 15:55
485 بازدید
اشتراک گذاری

آقا پارسای ما عاشق ماشینهاست خصوصا آتش نشانی و آمبولانس و بیل مکانیکی و تریلی و...  دیگه هر وقت اینا رو تو خیابون ببینه آنچنان ذوقی میکنه که نگو

niniweblog.com

اردیبهشت ماه دایی مهدی مریض شد و بیمارستان بستری شد و دو هفته ای ما یه روز در میان میرفتیم بیمارستان عیادت دایی مهدی ، ولی آقا پارسا با یک تیر دو نشون میزد چون هر دفعه بعد از عیادت ما رو می کشوند طرف اورژانس بیمارستان (به قول خودش خونه ی آمبولانسها)تا اونجا آمبولانسها رو هم ببینه

niniweblog.com

یه بار هم که طبق معمول رفتیم خونه آمبولانسها ؛ یکی شون از یه شهر دیگه مریض آورده بود و دکتر و راننده سوار شده بودن و داشتن برمیگشتن پارسا تا اونها رو دید با ذوق دوید طرف آمبولانس و رو به دکتره گفت :سلام آقای آمبولانس!

من و بابایی:تعجبخنده       آقای دکتر و راننده آمبولانس: سوالتعجبخنده      پارسا:خجالتراضی

دکتره هم که از حرف پارسایی خنده اش گرفته بود گفت آقای آمبولانس من نیستم و راننده رو نشون داد و گفت ایشون آقای آمبولانسن

niniweblog.com

 

پسندها (1)

نظرات (0)