پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 2 روز سن داره

پسر گل مامان و بابا

قند و عسل مامان زبون می ریزه...

میخام از شیرین زبونیای پسر نازم بگم که هر روز یه سورپرایز برامون داره و کلی با  زبونش و اداهاش دل ما رو میبره عزیز دختل نازم... پسر شیرین زبونم جدیدا نقش بابایی رو بازی میکنه و به من میگه تو هم دختل من باش اون وقت با اون زبون شیرینش میاد به من میگه: عزیز دختل نازم بلات چی خلیدم؟ منم میگم چی خریدی بابایی؟ اونوقت اسباب بازیاشو که گذاشته توی یه پلاستیک میاره به من میده و میگه دوست دالی ؟ اگه دختل خوبی باسی زود زود و هی هی بلات اسباب بازی میخلم. زین گیدیم... دیروز بابایی داره پارسایی رو نصیحتش میکنه و میگه زندگیم عزیز دلم نباید خونه رو بهم بریزی ببین مامانیو خسته کردی... این جمله ی ...
7 خرداد 1393

عاشقتم آبیییییییییییییییی!!!

این عکس عمق محبت این جوجو به پتوی نوزادیش رو می رسونه اسم پتو آبی هست و پارسا یک لحظه هم اونو از خودش جدا نمیکنه، شبا موقع خواب باید این پتو رو به صورتش بماله و بوش کنه تا خوابش بگیره و صبح هم که پا میشه اونو با خودش میاره و موقع تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر و بازی دستشه تا شب ...
30 ارديبهشت 1393